کد مطلب:36555 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:171
فمن وصف الله سبحانه فقد قرنه و من قرنه فقد ثناه و من ثناه، فقد جزاه و من جزاه فقد جهله. و من جهله فقد اشاره الیه و من اشار الیه فقد حده و من حده فقد عده: (نهج البلاغه، خطبه 1) پس هر كه خدای منزه را با صفتی همراه داند او را با قرینی پیوسته و آنكه با قرینش پیوندد، دوتایش دانسته و آن كه دو تایش خواند، جزء جرءاش داند و آنكه او را جزءجزء داند، او را نداند و آنكه او را نداند در جهتش نشاند و آنكه در جهتش نشاند، محدودش انگارد و آنكه محدودش انگارد، معدودش شمارد.[1].
در ابتدای نهج البلاغه نیز از ایشان استدلالی مبنی بر وحدت خدا از راه نامحدود و لا یتناهی بودن ذات الهی رسیده است:
آنكه وصفش كند محدودش كرده است و آنكه محدودش كند او را به شمار درآورده است و آنكه او را به شمار درآرد، ازلیت او را باطل كرده است.